مهندسی شهرسازی

مهندسی شهرسازی

مهندسی شهرسازی ارشد مهندسی شهرسازی بازار کار شهرسازی
مهندسی شهرسازی

مهندسی شهرسازی

مهندسی شهرسازی ارشد مهندسی شهرسازی بازار کار شهرسازی

خلاصه مفهوم قلمرو در فضاهای شهری و نقش طراحی شهری خودی در تحقق آن و چند مقاله دیگر در این موضوع..

 

 

بسمه تعالی

خلاصه مفهوم قلمرو در فضاهای شهری و نقش طراحی شهری خودی در تحقق آن و چند مقاله دیگر در این موضوع..

ابتدا اولین بحثی که ذهن را درگیر می کند واژه " طراحی شهری خودی" است که این واژه معنای مشخصی نداشته است شاید منظور نویسنده طراحی شهری در بستر ایران و با توجه به قوانین آن است و یا طراحی شهری که در دانشگاه ها آموزش داده می شود که به این نوع طراحی شهری نمیتوان واژه طراحی شهری خودی را تلقی کرد. مفهوم بعدی واژه قلمرو است که مدنی پور، آلتمن، لنگ، هال و غیره در مورد آن صحبت کردند.

از نظر لئون پاستالان:" قلمرو مکانی، فضای محدود شده ای است که افراد و گروه ها از آن به عنوان محدوده اختصاصی استفاده و دفاع می کنند. قلمرو با یک مکان، هویت روانشناختی می­یابد و با احساس مالکیت و ترکیب کالبدی به صورت نماد در می آید همچنین از دیدگاه ایروین آلتمن به نقل از لنگ : رفتار قلمرویی، ساز و کاری است برای تنظیم حریم بین خود و دیگران که با شخصی سازی و یا نشانه گذاری یک مکان یا یک شیء و تعلق آن به یک فرد یا گروه بیان می شود.(انصاری، 1389، 35)

از دید آلتمن، بررسی مفاهیم خلوت، فضای شخصی، قلمرو و ازدحام، برای شناخت تعامل محیط و رفتار بسیار حائز اهمیت­اند. او در چارچوب نظری خود "خلوت" را عالمی مرکزی و هستة اصلی پیوند دهندۀ این 4 مفهوم معرفی می کند مفاهیم خلوت و فضای شخصی؛ این واژگان اگر چه به ظاهر شباهت زیادی به یکدیگر دارند اما در مفهوم تفاوتهایی دارند که درک آنها و همچنین ارتباط بین این مفاهیم در طراحی بر اساس الگوهای رفتاری مؤثر خواهد بود.(همان، 36)

 

نظریاتی را که بتوان به انسان، نیازهای انسان، رابطه و رفتار او و سازگار ساختن فرم و فضا با نیازهای روحی و روانی افراد بیشتر، پرداخته اند موفق تر هستند. با توجه به چگونگی ارتباط انسان با محیط و فضای مصنوع است که طراحی شهری معاصر سعی در سامان دهی و نظم بخشیدن به فضای فیزیکی، به گونه ای که برخی رفتارهای مطلوب را تسهیل نموده و نیازهای اساسی وی را برطرف سازد. طراحی شهری مانند سایر دانشهای نیازمند زبانی است قابلیت تعمیم داشته و اجزا اجزای ان از ثبات و تداوم نسبی برخوردار بوده و نیازها را هماهنگ مداوم جوامع در تمامی زمینه ها پاسخ می گوید.

برای ایجاد سکونت گاه های پایدار توجه به نکاتی چند ضروری است توجه به اصل پایداری اجتماعی، بالا برن کیفیت های زندگی، تامین عدالت و نظارت اجتماعی و تقویت روحیه تعاون و جمع گرایی در انسان هاست. توجه به قیاس عامل مهمی در برنامه ریزی و طراحی زیستگاه های شهری اس و آنچه اهمیت درد تطابق دادن مقیاس سکونتی با مقیاس قومی است. در سالهای اخیر در انتقاد به منشور آتن، منشور مدرنیستی که صدمات جبران ناپذیری به معماری و شهرسازی وارد نمود. نکات اساسی این دیدگاه بر موضوعات زیر توجه دارد. ایجاد مکان های شهری در مقابل فضاهای شهری، توجه به طبیعت، توجه به مقیاس انسانی سکونت گاه ها، ایجاد تنوع در دسترسی ها، آرام نمودن ترافیک محلات، توسعه درون زا، افزایش ارتباطات رودرروی انسانی، اختلاط کاربری ها و ذی نفوذ در طراحی ها. این منشور ایجاد سکونت گاهی منسجم و سالم را در قرن آینده نوید می دهد.

توده و فا را می توان از مهمترین موضوعات هنر و علم معماری و شهرسازی محسوب نموده و در این میان در طراحی شهری بخشی از فضا که فضای شهری نامیده می شود، مورد توجه است.

در تجزیه و تحلیل فرآیندهای اجتماعی مداخله کننده در ایجاد فضای و مکان عامل زمان را نباید از نظر دور داشت زیرا تنها چنین مفهومی از زمان پویاست. فضای شهری، فضایی مادی است با تمامی ابعاد اجتماعی و روان شناسانه آن و فرم شهری هندسه چنین فضایی است. جان زایزل، شش نیاز مشخص را برای تمامی مردم در نظریه رفتار گرایانه خود در طراحی شهری برشمرده است که عبارتند از امنیت، خوانایی، محرمیت، ارتباط اجتماعی و راحتی و هویت. هایدگر یک سری از چنین فواصلی را تشریح و تعیین کرده و آن ها را فاصله گریز، فاصله حساس یا بحرانی، فاصله شخصی و فاصله اجتماعی خوانده است. ادوارد هال تحت تاثیر او در کتاب بعد پنهان خویش، فواصل صمیمی، شخصی، اجتماعی و عمومی را برای انسانها تعیین و تعریف می نماید وی تاکید دارد که در زمان معین، عامل تعیین کننده ای در نحوه استفاده از فاصله است و هر فاصله باید به عنوان یک محدوده و قلمروی فضایی تعریف شود.

مشخصه بارز روند تکاملی انسان، رشد و تکامل حواس پنجگانه اوست. همواره در تعریف ادراک ، شناخت ابهاماتی وجود دارد. بچل تفاوت میان این دو را چنین بیان می کند: ادراک به معنی آگاهی از طریق حواس و دریافت مغز صورت می گیرد، در حالی که شناخت به معنی آگاهی در وسیعترین حد آن شامل: احساسات، ادراکات و غیره است.

چرمایف و الکساندر در یک تقسیم بندی، سلسله مراتب فضاهای عمومی و خصوصی شهری را چنین ارائه می کند: فضاهای عمومی شهری، فضاهای نیمه عمومی شهری، فضاهای عمومی خاص یک گروه ، فضاهای خصوصی خانوادگی و فضاهای خصوصی افراد است.

 محله برای ساکنین آن، فرصتی برای به وجود آوردن برخوردهای غیر رسمی و انسجام اجتماعی است و شناسایی و تمیز مکان ها و سازماندهی آن ها در ساختار ذهنی، نه تنها به افراد اجازه عملکرد های موثر را می دهد بلکه منبع احساس امنیت، دلپذیری، خوشایندی و درک نیز هست. وجود تنوع عاملی است که سبب غنای هویت شهر می شود. محله خوب باید ارتباط منا داری میان خواست ساکنان برای خلوت مورد نیاز ایشان برای برقرار ی درجاتی از برخوردها و یاری خواستن ها برقرار نماید.

در تعریف آلتمن" خلوت" فرآیندی قراردادی است که فرد یا گروه برپایۀ آن خود را در برخورد با دیگران قرار می دهد. در این  میان مفاهیم ،" قلمرو " و " فضای شخصی "  سازوکارهایی هستند برای دستیابی به میزان دلخواهی از خلوت؛ و ازحام نیز وضعیتی اجتماعی است که در نتیجۀ ناکارایی سازوکارهای خلوت پیش می آید و در روابط اجتماعی نامطلوب، به زیاد ه روی می انجامد پس در واقع از این دیدگاه قلمرو، ابزاری برای دستیابی به خلوت افراد است.(انصاری، 1389، 36)

عمومی تر شدن فضا، استفاده بیشتر از آن، افزایش دخالت جمعی در استفاده از فضا، وضوح نداشتن مالکی حقیقی و پاسخگویی فضا به نیازهای کالبدی استفاده­کنندگان از آن. توجه به سلسله مراتب فضایی و سلسله مراتب دسترسی و عملکردی در طراحی شهری گامی در جهت تعیین صحیح قلمرو ها و تامین محرومیت در فضای شهری است.

نسخه مدرنیستی جداسازی چهار عملکرد اصلی شکاف عمیقی را در زندگی احساسی افراد پدید می آورد و درک ایشان را از قلمرو زندگی خود خدشه دار می سازد. http://urbanism.blogsky.com

معنی دار کردن فضا با مشخص نمودن قلمرو و حریم ها رابطه مستقیم دارد. معنی را می توان ادراک ما بین شخص و مکان تعریف نمود که به وضعیت فرهنگی و کالبدی آن دو بستگی دارد و هرچه مقیاس مکان کوچک تر باشد، درک آن نیز آسان تر خواهد بود.

از نظر بینش اسلامی، فطرت انسان میل به خوبی و کمال دارد. برای او حفظ و ابقاء حریم و خلوتش نیاز فطری است و پایه ای برای برقراری ارتباط با دیگر اعضای جامعه انسانی.

  • اسلام حق مالکیت عمومی و خصوصی را محترم شمرده و در مواقع برخورد این دو، حق عمومی را مقدم شمرده است.

  • افکار و اعمال افراد نباید موجبات آزار رسانی به دیگران را فراهم کند

  • تاکید بر حفظ خلوت و حریم ها

  • مسدود کردن معابر عمومی به صورت دائمی و موقت مجار نبوده و فضای عمومی جز اموال عمومی است

  • تشویق حس مسئولیت و آگاهی عمومی

  • تشویق حس احترام، نوع دوستی و اعتماد در میان همسایگان و حفظ حرمت ها

  • تشویق عموم مردم به حفظ نظافت

تحلیل علت این ویژگی )با در نظر گرفتن رواج آن هم در داخل و هم در خارج دنیای اسلام از سوی گروه های مختلف محققین، عمدتاً حول پنج محور دور می زند:

  • الف. نقش الگوهای تاریخی

  • ب. نقش اقلیم در ایجاد الگوی حیاط مرکزی

  • پ. نقش دفاع درونگرایی

  • د. تف یکک کل فضای انسان ساخت بر مبنای جنسیت در اسلام

  • ه. تحلیل عرفانی(ناری قمی، 1389)

 

محله

محلات مسکونی با حریم مشخص و گاه کاملاً بسته از مشخصه ها و اجزا اصلی ساختار شهرهای اسلامی به شمار می روند. محله مجموعه ای از خانه ها و شبکه ی معابر بود و مرکزی داشت که با توجه به امکانات ساکنین، کاربری های عمومی نظیر اماکن مذهبی، آموزشی و غیره در آن پیش بینی شده است.

خانه

ذکر این نکته ضروری است که در بافت های قدیمی، جهت حفظ محرومیت حتی الا مکان از قرار دادن، ورودی های در مقابل یکدیگر و در امتداد محور معابر پرهیز شده است.

شبکه معابر

بافت ارگانیک محلات قدیمی حکایت از وجود سلسله مراتب دقیق و منظمی در شبکه معابر داشت که از خصوصی ترین معابر تا عمومی ترین آن ها را با ظرافتی خاص به یکدیگر پیوند داده و آستانه آن را به دقت تعریف می کند.

علاوه بر گذرهای اصلی، میادین نیز نقش اساسی در پیوستگی فضای ساختار شهرها داشتند. این امر بویژه در یزد بخوبی قابل مشاهده است. در شهرهای سنتی، میادین نیز سلسله مراتب خود را داشته و از میادین محلی تا میادین بزرگ شهری را شامل می­شود.

مرکز محله

عمومی ترین عرصه ی محلی و محل برخورد و تجمع هم محلی ها، محسوب می شود. زنده و فعال بودن آن، نشان از انسجام اجتماعی افراد و علاقه مندی ایشان به حفظ و ارتقا محله و یا به عبارتی قلمرو خویش و کسب هویتی اجتماعی و مکانی برای آن داشت.

مرکز شهر

از اجزای اصلی تشکیل دهنده ساختار شهر هاست که در شهرهای ایرانی- اسلامی ، جذابیت بخصوصی دارد. مکانی فعال و پویا که دارای سه عنصر اصلی است: دارالحکومه، مسجد و بازار

مسجد

اساسی ترین عنصر ساختار شهر اسلامی بوده است. شهر با جامع خویش هویت یافته و معنی پیدا می کرده است. در واقع نقش مذهبی شهر است که هسته آن را می سازد.

بازار

بازار اصلی شهر، اصلی ترین گذر شهر و قلب آن محسوب می شود. بازار محل اجتماع، داد و ستد، مراودات و غیره است که در تنیده شده با مسجد جامع شهر است.

نتیجه گیری:

وجود رابطه ما بین فرم، فضا، روابط اجتماعی و رفتارهای انسان ها توجه گردد، آنگاه در راه حل هایی برای جلوگیری از آشفتگی یافته و با مفاهیمی همچون محرمیت جایگاه ویژه ای به نیازهای اساسی انسان داده شود.

در پایان هم توصیه ها در جهت قلمرو و محرمیت در طراحی شهری خودی داده شده است.که البته برخی اصول در طراحی شهری مرسوم است و به عنوان اصول آن برشمرده می شود تا طراحی شهری خودی!

دو مقاله مورد استفاده:

  • انصاری، مجتبی؛ جمشیدی، سمانه و  نینا الماسیفر(1389)، بررسی حس قلمرو و رفتار قلمروپایی در پارک های شهری مطالعه موردی: پارک ساعی، آرمانشهر، شماره 4، صص 33-48

  • ناری قمی* مسعود(1389)، مطالعه ای معناشناختی در باب مفهوم درونگرایی درشهر اسلامی، نشریه هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی شماره 43، 74-81

ر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد