ترانسیک با سه بعدی سازی فضای شهری نگاه تازه ای به مسائل شهری داشته و بیان کرده که نوگرایان بناها را همچون اشیاء، جدا از بافت شهری در نظر گرفته و این امر خود سبب بروز شکاف در میان فضا شهری شده است.
وی "Lost Space" را در مقابل فضای کشف شده (استفاده شده) قرار داده که در نتیجه معنی فضای بی استفاده را داشته است. این فضاها را فضاهایی دارای فرصت و پتانسیل داشته که بی توجه رها شده اند و یا عواملی همچون خودرو شخصی، اقدامات جنبش نوگرایی، Zoning، حرکت به سوی خصوصی سازی فضای همگانی و تغییر کاربری آن را پدید آورده اند.
البته شاید اندیشه های او در مورد تأکید بر محصوریت ناشی از فضاهای بسیار باز که در میان فضای شهری محصور سنتی بوده و این تغییر ناگهانی سبب انگیزش او در این زمینه شده .
او خیابان را به دو گونه مستقیم و منحنی بر اساس دید و حرکت تقسیم کرده که البته این تقسیم بندی شاید بسیار کلی و مختصر باشد. او برای خیابان مستقیم ابعادی بر اساس تناسبات طلایی قرار داده که البته این امر نشان دهنده بی توجهی او به حرکت با دید انسانی است زیرا این گونه طراحی(پلان گونه دیدن) دو بعدی بوده و متخصص محور است و یا حتی طول خیابان بیشتر از آنکه متوسل به ابعاد طلایی باشد با متوسل به حرکت مردم و دسترسی آنان باشد(مثلاً اگر خیابانی محلی بود باید میزان حرکت عابر پیاده و دسترسی او مدنظر قرار گرفته شود.) در مورد عناصر موجود در فضای شهری بیان کرده که هر شی ای برای خود پیامی را منتقل کرده لذا فضای شهری نباید نقش پیام رسان (تابلوها و علائم) را بازی کند بلکه باید پیام رسان فرهنگ باشد. از دیگر ویژگی های فضای شهری را صمیمیت آن دانسته و آن را با فضاهای یادمانی(حکومتی-اداری) مقایسه کرده است. http://urbanism.blogsky.com
او سه رویکرد گوناگون در طراحی فضای شهری دارد:1.نقش-زمینه 2. ارتباط 3. مکان
در نظریه نقش-زمینه هدف او برقراری ارتباط میان توده و فضا از راه ایجاد سلسله مراتب و ارتباط میان ساختمان ها و بستری که ان ها در آن قرار دارند، بوده و 6 الگو برای آن ترسیم نموده و با توجه به محصوریت، فضای شهری را به پنج قسمت تقسیم کرده است. وی به نقد نظریه شهر عمومی پرداخته و اشاره دارد که عناصر عمودی سبب قطع ارتباط فضای شهری شده البته او فقط یکی از معایب شهر عمودی را برسی کرده و نقاط مثبت آن را بررسی نکرده است.
نظریه اتصال مبتنی بر ساختار خطی بوده که به دنبال اتصال یک عنصر به دیگر عناصر می باشد که شبکه ارتباطی و زیرساختی تعریف کننده فرم فضای شهری می باشند. دسته بندی فضای شهری در این رویکرد به فرم ترکیبی، فرم کلان و فرم گروهی بوده و به اعتقاد وی، این ایده ناشی از آرمان گرایی و اتکا به تکنولوژی و خودرو مداری بوده است.
نظریه مکان: این نظریه به نیازهای انسانی، فرهنگی، تاریخی و طبیعی توجه داشته و از نظریه نقش-زمینه فراتر رفته و هویت و حس مکان را سبب پیدایش مکان دانسته است. ترانسیک بهترین راه نوسازی را مداخله حداقل، توجه به بستر، سنتها و مصالح بومی برشمرده و همین عامل را دلیل شکست توسعه های جدید و حومه ای دانسته است. در پایان ترانسیک با رویکرد منسجم در طراحی، سه نظریه را تلفیق کرده و ساختار بخشیدن به فضای پرو خالی، اتصال میان اجزا و توجه به نیازهای انسانی و زمینه ای را در سازماندهی و طراحی بسیار حیاتی دانسته است.(وبلاگ مهندسی شهرسازی)
او نظریات اندیشمندان مختلف را مورد بررسی قرار داده و زمینه گرایی را به عنوان یک اصل مهم بر شمرده و یکی از مؤثرترین تفکرات او توجه به تمامی نظرات و قرار دادن نظریه های متشابه در کنار هم بوده زیرا او فضای شهری را .
:
حرکت عامل ارتباط دهنده مکان
محصوریت جانبی و تداوم لبه
پل زدن منسجم
محور و پرسپکتیو
تلفیق فضای درونی و بیرونی
فرآیند طراحی ترانسیک شامل:
بررسی مکان
تحلیل مکان
تشخیص فضاهای بلاتکلیف
طراحی